گذشتهی ساده:
went backشکل سوم:
gone backسومشخص مفرد:
goes backوجه وصفی حال:
going backبه جایی برگشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
We had to go back because we forgot the tickets.
مجبور شدیم برگردیم چون بلیطها را فراموش کردیم.
Do you think you'll ever go back to London?
فکر میکنی دوباره به لندن برگردی؟
پس داده شدن، برگردانده شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
When will the borrowed tools go back?
ابزارهای امانتگرفتهشده چه زمانی بازگردانده خواهند شد؟
These clothes will have to go back.
این لباسها باید پس داده شوند.
برگشتن، ریشه داشتن، قدمت داشتن (در زمان خاص)
The use of this herbal remedy goes back to the medieval period.
استفاده از این داروی گیاهی به قرون وسطی برمیگردد.
This tradition goes back to ancient times.
این سنت، ریشه در دوران باستان دارد.
عهدشکنی کردن، بیوفایی کردن، خیانت کردن، عدول کردن، خلف وعده کردن، زیر حرف زدن، زیر قول خود زدن، حرف خود را عوض کردن
زیر قول زدن
زیر قول زدن
به خانهی اول برگشتن، از خانهی اول شروع کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «go back» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/go-back