آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Included

ɪnˈkluːdɪd ɪnˈkluːdɪd

معنی included | جمله با included

adjective A2

شامل، ازجمله، من‌جمله، موجود، دربرگرفته، گنجانده‌شده، بااحتساب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The package arrived with all included accessories.

بسته‌ی شامل تمام لوازم فرعی رسید.

We reviewed the included documents before the meeting.

ما قبل‌از جلسه اسناد موجود را بررسی کردیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He was included in the team despite being a newcomer.

او باوجود تازه‌وارد بودن، در تیم گنجانده شد.

Everyone, myself included, was surprised by the news.

همه، مِن‌جمله خودم، از این خبر شگفت‌زده شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد included

  1. adjective contained
    Synonyms:
    involved covered enclosed admitted incorporated comprised combined part of built in entered constituted embodied numbered counted comprehended encompassed inserted subsumed
    Antonyms:
    excluded left out rejected

سوال‌های رایج included

معنی included به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «included» در زبان فارسی به «شامل»، «ازجمله»، «من‌جمله» یا «بااحتساب» ترجمه می‌شود.

این واژه به معنای در بر گرفتن چیزی یا شخصی در یک مجموعه، گروه یا لیست است و نشان می‌دهد که مورد اشاره، جزئی از کل یا بخشی از مجموعه‌ای وسیع‌تر محسوب می‌شود. «Included» کاربردهای گسترده‌ای در نوشتار، مکالمه، مستندات و توصیفات روزمره دارد و به مخاطب کمک می‌کند تا محدوده و محتویات یک موضوع یا فهرست به‌وضوح مشخص شود.

از منظر آموزشی و علمی، «included» اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا در ارائه‌ی اطلاعات، فهرست‌ها یا دسته‌بندی‌ها به خواننده کمک می‌کند تا درک دقیق‌تری از مجموعه یا موضوع پیدا کند. برای مثال، اگر در یک متن آموزشی گفته شود «The price is $50, included taxes», یعنی مالیات‌ها نیز در این قیمت لحاظ شده‌اند و خواننده باید این نکته را مدنظر قرار دهد. استفاده‌ی دقیق از «included» موجب جلوگیری از سوءتفاهم و شفافیت در ارائه‌ی اطلاعات می‌شود.

در زندگی روزمره و مکالمات معمولی، «included» به شکل گسترده برای اشاره به بخشی از یک کل به کار می‌رود. برای مثال، هنگام معرفی یک بسته یا سرویس، گفته می‌شود «Breakfast included» که به این معناست که صبحانه نیز بخشی از خدمات ارائه‌شده است. این کاربرد باعث می‌شود مخاطب بدون نیاز به توضیحات اضافی متوجه تمام محتویات و ویژگی‌های یک بسته، محصول یا مجموعه شود و تصمیم‌گیری ساده‌تر و دقیق‌تر انجام دهد.

از دیدگاه نوشتاری و ادبی، «included» می‌تواند به عنوان ابزاری برای ایجاد انسجام و ترتیب منطقی در متن استفاده شود. نویسندگان با به‌کارگیری این واژه، ارتباط بین بخش‌ها یا عناصر مختلف را نشان می‌دهند و خواننده را در جریان کامل محتوا قرار می‌دهند. این نکته به‌ویژه در نوشتارهای رسمی، فنی یا علمی اهمیت دارد، زیرا نشان‌دهنده‌ی دقت و سازمان‌دهی در ارائه‌ی اطلاعات است.

از منظر ارتباطی و روان‌شناسی، استفاده از «included» به ایجاد شفافیت و کاهش ابهام کمک می‌کند. وقتی مخاطب بداند چه چیزی در یک فهرست یا مجموعه لحاظ شده است، احساس اعتماد و اطمینان بیشتری پیدا می‌کند و احتمال سوءتفاهم یا برداشت نادرست کاهش می‌یابد. «included» نه تنها یک واژه‌ی ساده برای افزودن جزئیات نیست، بلکه نقش مهمی در تقویت ارتباط مؤثر و انتقال دقیق پیام در زبان انگلیسی دارد.

ارجاع به لغت included

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «included» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/included

لغات نزدیک included

پیشنهاد بهبود معانی