شکل جمع:
enclosuresچاردیواری، محوطه، دیوار، حصارکشی، چینهکشی، حصار، چینه، ضمیمه، (جمع) ضمائم، پیوست، میانبار
پیوست، در جوف، حصار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Each envelope contained several enclosures.
هر پاکت حاوی چندین ضمیمه بود.
We were led through a fenced enclosure.
ما را از جای نردهبندیشدهای عبور دادند.
They keep the cow in a small enclosure.
گاو را در محوطهی کوچکی نگاهداری میکنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enclosure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enclosure