آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۵ آذر ۱۴۰۳

    Money

    ˈmʌni ˈmʌni

    شکل جمع:

    monies

    توضیحات:

    همچنین می‌توان از شکل جمع Moneys به‌جای Monies استفاده کرد.

    معنی money | جمله با money

    noun uncountable A1

    پول

    money, پول
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    I need to withdraw some money from the bank to pay for groceries.

    برای پرداخت هزینه‌های خواربار باید مقداری پول از بانک برداشت کنم.

    I don't have enough money to buy that expensive handbag.

    پول کافی برای خرید آن کیف‌دستی گران‌قیمت را ندارم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He won a large sum of money in the lottery and decided to buy a new car.

    او در بخت‌آزمایی مبلغ زیادی پول برنده شد و تصمیم گرفت ماشین جدیدی بخرد.

    noun plural formal

    وجوه، ارقام پول (monies) و (moneys)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    the collection of tax monies

    وصول وجوه مالیاتی

    The company received large amounts of moneys from investors to fund their new project.

    این شرکت وجوه زیادی از سرمایه‌گذاران برای تأمین مالی پروژه‌ی جدید خود دریافت کرد.

    noun

    ثروت، دارایی (بر حسب پول)

    He died and left all his money to charity.

    او مُرد و همه‌ی دارایی خود را به مؤسسات خیریه واگذاشت.

    She always dreamed of having enough money to travel the world.

    همیشه آرزو داشت که دارایی کافی برای سفر به دور دنیا را داشته باشد.

    noun

    مبلغ جایزه

    The money for the tournament is $10,000.

    مبلغ جایزه‌ی این مسابقات ۱۰۰۰۰ دلار است.

    The money will be split.

    مبلغ جایزه تقسیم خواهد شد.

    noun

    پولدار، ثروتمند

    There is a lot of money in that town.

    در آن شهر پولدار زیاد است.

    The money had the power to influence industries and politicians alike.

    این ثروتمند قدرت تأثیرگذاری بر صنایع و سیاستمداران را داشت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    Phrasal verbs

    claw back (money, etc.)

    (انگلیس) به زور یا ترفند پس گرفتن

    Collocations

    make money

    پول به دست آوردن، سود بردن، پول‌دار شدن

    put money into

    سرمایه‌گذاری کردن در (کاری)، پول خود را زدن به (کاری)

    raise money

    جمع‌آوری پول، جمع‌آوری کمک‌ مالی، گردآوری اعانه

    money order

    حواله پول

    coin money

    1- سکه زدن، ضرب کردن 2- (عامیانه) یک‌دفعه درآمد زیادی پیدا کردن، پول زیاد به چنگ آوردن

    Collocations بیشتر

    lose money

    پول باختن، پول از دست دادن، ضرر کردن

    save money

    پول پس‌انداز کردن، صرفه‌جویی کردن در پول

    Idioms

    for one's money

    (عامیانه) به سلیقه‌ی/ یا از نظر کسی

    have money to burn

    (عامیانه) بیش از نیاز پول داشتن و اسراف کردن

    in the money

    (عامیانه) 1- جزو برندگان (مسابقه‌ی اسب‌دوانی و غیره) 2- پول‌دار، موفق

    money doesn't grow on trees

    پول روی درخت سبز نمی‌شود

    money talks

    پول حلال مشکلات است، مشکلی نیست که با پول آسان نشود، پول حرف اول را می‌زند

    Idioms بیشتر

    one's money's worth

    به اندازه‌ی میزان پول صرف‌شده، به قدر ارزش پولی که داده شده

    on the money

    (عامیانه) درست، عیناً، کاملاً

    put money on

    پول شرط‌بندی‌کردن (روی چیزی یا کسی)

    coin money

    1- سکه زدن، ضرب کردن 2- (عامیانه) یک‌دفعه درآمد زیادی پیدا کردن، پول زیاد به چنگ آوردن

    a fool and his money are soon parted

    آدم احمق کلاه سرش می‌رود.

    licence to print money

    (انگلیس - عامیانه) طرح و غیره که تصویب شده است؛ ولی خیلی گران و ولخرجانه است

    for love or money

    به‌هیچ‌وجه، ابداً

    a run for one's money

    رقابت شدید

    بهره وری (از سرمایه‌گذاری یا صرف وقت و غیره)

    time is money

    وقت طلاست (زمان بسیار ارزشمند است)

    سوال‌های رایج money

    معنی money به فارسی چی میشه؟

    واژه "money" به معنای "پول" است و یکی از بنیادی‌ترین مفاهیم اقتصادی و اجتماعی در زندگی بشر به شمار می‌رود. پول به عنوان وسیله‌ای برای تبادل کالا و خدمات، نقش بسیار مهمی در اقتصاد و روابط اجتماعی ایفا می‌کند. در ادامه به بررسی معانی، انواع، و نکات جالب درباره پول می‌پردازیم.

    معانی و تعاریف پول

    1. وسیله تبادل: پول به عنوان یک واسطه در معاملات اقتصادی عمل می‌کند. به این معنی که افراد به جای مبادله مستقیم کالاها (که به آن بارتر می‌گویند)، می‌توانند از پول استفاده کنند تا ارزش کالاها و خدمات را اندازه‌گیری و تبادل کنند.

    2. واحد اندازه‌گیری: پول به عنوان یک واحد اندازه‌گیری، ارزش کالاها و خدمات را تعیین می‌کند. با داشتن یک واحد پولی مشخص، افراد می‌توانند قیمت‌ها را مقایسه کنند و تصمیمات مالی بهتری بگیرند.

    3. محل ذخیره ارزش: پول می‌تواند به عنوان یک ذخیره ارزش عمل کند. افراد می‌توانند پول خود را برای استفاده در آینده نگه‌دارند و این ویژگی به آن‌ها این امکان را می‌دهد که در صورت نیاز به منابع مالی، به راحتی به پول خود دسترسی داشته باشند.

    انواع پول

    1. پول نقد: شامل سکه‌ها و اسکناس‌ها است که به راحتی قابل حمل و استفاده در معاملات روزمره هستند.

    2. پول الکترونیکی: با پیشرفت فناوری، پول الکترونیکی به عنوان یک شکل جدید از پول ظاهر شده است. این نوع پول شامل کارت‌های اعتباری، کیف پول‌های دیجیتال و ارزهای رمزنگاری شده مانند بیت‌کوین می‌شود.

    3. پول بانکی: این نوع پول به اعتبارات و سپرده‌های بانکی اشاره دارد که به صورت دیجیتالی و غیرنقدی وجود دارند و معمولاً از طریق چک یا انتقال بانکی استفاده می‌شوند.

    نکات جالب درباره پول

    1. تاریخچه پول: پول به عنوان یک مفهوم در طول تاریخ بشر تکامل یافته است. از مبادله کالاها در جوامع اولیه تا استفاده از سکه‌ها و اسکناس‌ها، پول همیشه به عنوان یک وسیله ضروری برای تسهیل تجارت و اقتصاد وجود داشته است.

    2. پول و روانشناسی: تحقیقات نشان داده است که ارتباط افراد با پول می‌تواند تأثیر زیادی بر رفتار و تصمیمات آن‌ها داشته باشد. مثلاً، احساس امنیت مالی می‌تواند بر روی کیفیت زندگی و سلامت روان تأثیر بگذارد.

    3. پول و فرهنگ: پول به عنوان یک مفهوم فرهنگی نیز شناخته می‌شود. در جوامع مختلف، نمادها و ارزش‌های متفاوتی به پول و ثروت نسبت داده می‌شود. به عنوان مثال، در برخی فرهنگ‌ها، ثروت نشانه‌ای از موفقیت و شایستگی است، در حالی که در برخی دیگر، صرفه‌جویی و کم‌خرجی ارزشمندتر به حساب می‌آید.

    4. چالش‌های اقتصادی: پول می‌تواند منبع چالش‌ها و مشکلات اقتصادی نیز باشد. از جمله این مشکلات می‌توان به تورم، بیکاری و نابرابری اقتصادی اشاره کرد که بر کیفیت زندگی افراد تأثیر می‌گذارد.

    شکل جمع money چی میشه؟

    شکل جمع money در زبان انگلیسی monies است.

    ارجاع به لغت money

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «money» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/money

    لغات نزدیک money

    • - monetization
    • - monetize
    • - money
    • - money belt
    • - money changer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.