آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۹ شهریور ۱۴۰۴

    Biological

    ˌbaɪəˈlɑːdʒɪkl ˌbaɪəˈlɒdʒɪkl

    معنی biological | جمله با biological

    adjective B2

    زیستی، بیولوژیکی

    Biological factors can influence mental health.

    عوامل بیولوژیکی می‌توانند بر سلامت روان تأثیر بگذارند.

    She studied biological processes in human development.

    او فرایندهای زیستی در رشد انسان را مطالعه کرد.

    adjective

    واقعی، خونی، بیولوژیکی (در زمینه‌ی والدین یا خانواده)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    He wanted to meet his biological relatives to learn about his heritage.

    او می‌خواست با خویشاوندان خونی‌اش دیدار کند تا درباره‌ی میراث خانوادگی‌اش بیشتر بداند.

    The child was reunited with his biological family after many years.

    پس‌از سال‌ها، کودک با خانواده‌ی بیولوژیکی‌اش دوباره دیدار کرد.

    adjective

    زیستی، جسمی، بیولوژیکی (مربوط به جنسیتی که شخص با آن به دنیا می‌آید)

    Sports organizations sometimes separate competitors based on biological sex.

    سازمان‌های ورزشی گاهی اوقات شرکت‌کنندگان را بر اساس جنسیت زیستی از هم جدا می‌کنند.

    Biological sex is usually assigned at birth based on chromosomes and reproductive organs.

    جنسیت بیولوژیکی معمولاً هنگام تولد بر اساس کروموزوم‌ها و اندام‌های تولیدمثلی تعیین می‌شود.

    adjective

    انگلیسی بریتانیایی آنزیمی، حاوی آنزیم (شوینده)

    Enzymes in biological detergents speed up the cleaning process.

    آنزیم‌های موجود در شوینده‌های حاوی آنزیم فرایند شست‌وشو را سریع‌تر می‌کنند.

    Biological cleaners can break down tough food residues.

    شوینده‌های آنزیمی می‌توانند باقیمانده‌های سخت غذا را تجزیه کنند.

    adjective

    بیولوژیکی، زیستی (مرتبط با عوامل زنده‌ی مضر)

    Scientists are studying ways to defend against biological threats.

    دانشمندان درحال بررسی روش‌هایی برای دفاع در برابر تهدیدات زیستی هستند.

    Biological warfare can target humans, animals, or crops.

    جنگ بیولوژیکی می‌تواند انسان‌ها، حیوانات یا محصولات کشاورزی را هدف قرار دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد biological

    1. adjective concerning life
      Synonyms:
      living life organic

    ارجاع به لغت biological

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «biological» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/biological

    لغات نزدیک biological

    • - biol
    • - biologic
    • - biological
    • - biological clock
    • - biological control
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.