زیستی، بیولوژیکی
Biological factors can influence mental health.
عوامل بیولوژیکی میتوانند بر سلامت روان تأثیر بگذارند.
She studied biological processes in human development.
او فرایندهای زیستی در رشد انسان را مطالعه کرد.
واقعی، خونی، بیولوژیکی (در زمینهی والدین یا خانواده)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He wanted to meet his biological relatives to learn about his heritage.
او میخواست با خویشاوندان خونیاش دیدار کند تا دربارهی میراث خانوادگیاش بیشتر بداند.
The child was reunited with his biological family after many years.
پساز سالها، کودک با خانوادهی بیولوژیکیاش دوباره دیدار کرد.
زیستی، جسمی، بیولوژیکی (مربوط به جنسیتی که شخص با آن به دنیا میآید)
Sports organizations sometimes separate competitors based on biological sex.
سازمانهای ورزشی گاهی اوقات شرکتکنندگان را بر اساس جنسیت زیستی از هم جدا میکنند.
Biological sex is usually assigned at birth based on chromosomes and reproductive organs.
جنسیت بیولوژیکی معمولاً هنگام تولد بر اساس کروموزومها و اندامهای تولیدمثلی تعیین میشود.
انگلیسی بریتانیایی آنزیمی، حاوی آنزیم (شوینده)
Enzymes in biological detergents speed up the cleaning process.
آنزیمهای موجود در شویندههای حاوی آنزیم فرایند شستوشو را سریعتر میکنند.
Biological cleaners can break down tough food residues.
شویندههای آنزیمی میتوانند باقیماندههای سخت غذا را تجزیه کنند.
بیولوژیکی، زیستی (مرتبط با عوامل زندهی مضر)
Scientists are studying ways to defend against biological threats.
دانشمندان درحال بررسی روشهایی برای دفاع در برابر تهدیدات زیستی هستند.
Biological warfare can target humans, animals, or crops.
جنگ بیولوژیکی میتواند انسانها، حیوانات یا محصولات کشاورزی را هدف قرار دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «biological» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/biological