دل بستن به به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• علاقمند شدن

• فونتیک فارسی

  del bastan be

• فعل لازم
  to fall in love with
  • - او هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد به بهترین دوستش دل ببندد اما اتفاق افتاد.

  • - He never expected to fall in love with his best friend, but it happened.

  • - من همیشه در زمان غلط به آدم غلط دل می‌بندم.

  • - I always fall in love with the wrong person at the wrong time.

• وابسته شدن، مربوط شدن

• فونتیک فارسی

  del bastan be

• فعل لازم
  to depend on