فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

روزمره به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

روزانه

فونتیک فارسی

roozmarre
صفت

daily, day-to-day, routine, quotidian, everyday, ordinary, common, bread-and-butter, diurnal

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

دور از تجربیات روزمره و عادی من

remote from my normal daily experiences

او مرتباً درباره‌ی زندگی روزمره و تجربیات خود ولاگ می‌سازد.

He vlogs regularly about his daily life and experiences.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روزمره

  1. مترادف:
    روزانه هرروزه یومیه

ارجاع به لغت روزمره

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روزمره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روزمره

لغات نزدیک روزمره

پیشنهاد بهبود معانی