شکل جمع:
nichesطاقچه، تورفتگی دیوار، فرورفتگی دیوار
Each niche contained a statue.
در هر طاقچه یک مجسمه قرار داشت.
The interior designer suggested creating a niche in the wall to showcase the artwork.
طراح داخلی پیشنهاد کرد برای جلوه دادن به اثر هنری یک طاقچه در دیوار ساخته شود.
موقعیت خوب، وضع خوشایند، جایگاه مناسب و سزاوار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He soon found his own literary niche.
او خیلی زود به مقام ادبی سزاوار خود دست یافت.
She finally found her niche in human resource management.
او بالاخره جایگاه مناسب خود را در مدیریت منابع انسانی پیدا کرد.
کسبوکار گوشهی بازار، بخش کوچکی از بازار
The company found a profitable niche in the organic food market.
شرکت گوشهی سودآوری از بازار غذای ارگانیک را پیدا کرد.
The company's strategy was to target the niche of luxury skincare consumers.
استراتژی شرکت هدفگیری گوشهی بازار مصرفکنندگان محصولات مراقبت پوستی لوکس بود.
زیستشناسی نقش هر سازواره در محیط پیرامون یا زنجیرهی مواد غذایی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
جا دادن، قرار دادن، گذاشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «niche» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/niche