گذشتهی ساده:
openedشکل سوم:
openedسومشخص مفرد:
opensشکل جمع:
openingsدهانه، چشمه، جای خالی، سوراخ، سرآغاز، افتتاح، گشایش
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the slow opening of the door
باز شدن در به آهستگی
the opening of overseas markets
گشایش بازارهای خارجی
the opening of the Parliament by Queen Elizabeth
افتتاح پارلمان توسط ملکه الیزابت
the opening of two new stores
گشایش دو فروشگاه جدید
I crawled through the opening and went to other side of the wall.
با خزیدن از سوراخ رد شدم و به طرف دیگر دیوار رسیدم.
... if you close the door, she will stick her head out of any opening
... در ار بندی سر از روزن درآرد
the opening of his speech
سرآغاز سخنرانی او
The lawyer's opening arguments.
استدلالهای آغازین (اولیهی) وکیل دادگستری.
She was waiting for an opening to tell her story.
دنبال فرصت میگشت که داستان خود را بگوید.
In our office there are no (job) openings.
در ادارهی ما امکان شغل جدید وجود ندارد.
There are always openings for qualified engineers.
برای مهندسان واجد شرایط همیشه جای خالی وجود دارد.
مراسم افتتاحیه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «opening» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/opening