گذشتهی ساده:
notedشکل سوم:
notedسومشخص مفرد:
notesوجه وصفی حال:
notingشکل جمع:
notes(نکات عمدهی چیزی را) یادداشت کردن، خلاصه کردن، رئوس مطالب را نوشتن
تبادل نظر کردن
تبادلنظر کردن، مشاوره و مباحثه کردن، کنکاش کردن
یادداشت کردن، خلاصهنویسی کردن
(بهویژه سر کلاس یا در کنفرانسها) نت برداشتن، یادداشت برداشتن، خلاصهی مطالب را نوشتن
موردملاحظهی دقیق قرار دادن، موردتوجه کامل قرار دادن
جان کلام را ادا کردن، درست نوشتن یا گفتن یا انجام دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «note» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/note