نوشتن، تألیف کردن، انشا کردن، تحریر کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to write a letter
نامه نگاشتن
to write on (or with) a typewriter
با ماشین تحریر نوشتن
the books written by Avicenna
کتابهایی که توسط ابنسینا نوشته شده
You must write legibly!
باید خوانا بنویسی!
Do not write on other people's walls.
روی دیوار دیگران ننویس.
to write music
موسیقی تصنیف کردن
He wrote his mother once a week.
هفتهای یک بار به مادرش نامه مینوشت.
They wrote that the soldier had died.
بهصورت کتبی اطلاع دادند که آن سرباز مرده است.
Write me before you come.
پیش از آمدن به من کتبی اطلاع بده.
Don't write your name; print it with a pen.
نام خود را با حروف کوچک ننویسید؛ با قلم و حروف بزرگ بنویسید.
He writes for a living.
او برای امرار معاش نویسندگی میکند.
I wrote down their names.
اسامی آنها را یادداشت کردم.
کتبی پاسخ دادن
1- یادداشت کردن، نت برداشتن، نوشتن
2- کتبی مورد انتقاد یا حمله قرار دادن 3- (برای کودکان و غیره) ساده نگاشتن
(از حساب بدهی و غیره) حذف کردن، لغو کردن، کم کردن، کاستن، کنار گذاشتن
تنزل ارزش کردن، حذف ارزش داشتن، مستهلک کردن
(وسیلهی نقلیه) داغون کردن، دربوداغون کردن، خراب کردن، از بین رفتن
از خیر چیزی گذشتن، قید چیزی یا کسی را زدن، دور چیزی را خط کشیدن
به تفصیل نوشتن
1- شرح چیزی را نوشتن، شرح دادن، مورد نگارش قرار دادن 2- (در نگارش) مورد تحسین قرار دادن، تعریف کردن از 3- (حسابداری)بیش از حد قیمت برای چیزی تعیین کردن، زیاد نمودار کردن
nothing (or not much) to write home about
غیرجالب توجه، پیشپا افتاده، آنچه که آش دهانسوزی نیست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «write» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/write