آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Write

    raɪt raɪt raɪt

    گذشته‌ی ساده:

    wrote

    شکل سوم:

    written

    سوم‌شخص مفرد:

    writes

    وجه وصفی حال:

    writing

    معنی write | جمله با write

    verb - transitive verb - intransitive A1

    نوشتن، تألیف کردن، انشا کردن، تحریر کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    to write a letter

    نامه نگاشتن

    to write on (or with) a typewriter

    با ماشین تحریر نوشتن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the books written by Avicenna

    کتاب‌هایی که توسط ابن‌سینا نوشته شده

    You must write legibly!

    باید خوانا بنویسی!

    Do not write on other people's walls.

    روی دیوار دیگران ننویس.

    to write music

    موسیقی تصنیف کردن

    He wrote his mother once a week.

    هفته‌ای یک بار به مادرش نامه می‌نوشت.

    They wrote that the soldier had died.

    به‌صورت کتبی اطلاع دادند که آن سرباز مرده است.

    Write me before you come.

    پیش از آمدن به من کتبی اطلاع بده.

    Don't write your name; print it with a pen.

    نام خود را با حروف کوچک ننویسید؛ با قلم و حروف بزرگ بنویسید.

    He writes for a living.

    او برای امرار معاش نویسندگی می‌کند.

    I wrote down their names.

    اسامی آن‌ها را یادداشت کردم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد write

    1. verb put language down on paper
      Synonyms:
      note record compose communicate copy pen address put in writing set down take down author create formulate send correspond transcribe rewrite sign pencil print inscribe jot down draft tell scrawl scribble letter ink typewrite write down write up set forth drop a line drop a note bang out turn out commit reproduce draw up comp autograph push a pencil knock off dash off knock out ghost chalk engross scribe scriven indite
      Antonyms:
      read

    Phrasal verbs

    write back

    کتبی پاسخ دادن

    write down

    1- یادداشت کردن، نت برداشتن، نوشتن

    2- کتبی مورد انتقاد یا حمله قرار دادن 3- (برای کودکان و غیره) ساده نگاشتن

    write in

    نامه نوشتن

    درج کردن، پر کردن

    write off

    (از حساب بدهی و غیره) حذف کردن، لغو کردن، کم کردن، کاستن، کنار گذاشتن

    تنزل ارزش کردن، حذف ارزش داشتن، مستهلک کردن

    (وسیله‌ی نقلیه) داغون کردن، درب‌وداغون کردن، خراب کردن، از بین رفتن

    از خیر چیزی گذشتن، قید چیزی یا کسی را زدن، دور چیزی را خط کشیدن

    write out

    به تفصیل نوشتن

    Phrasal verbs بیشتر

    write up

    1- شرح چیزی را نوشتن، شرح دادن، مورد نگارش قرار دادن 2- (در نگارش) مورد تحسین قرار دادن، تعریف کردن از 3- (حسابداری)بیش از حد قیمت برای چیزی تعیین کردن، زیاد نمودار کردن

    Idioms

    nothing (or not much) to write home about

    غیرجالب توجه، پیش‌پا افتاده، آنچه که آش دهان‌سوزی نیست

    لغات هم‌خانواده write

    • noun
      writer, writing, rewrite
    • adjective
      written
    • verb - transitive
      write, rewrite

    سوال‌های رایج write

    گذشته‌ی ساده write چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده write در زبان انگلیسی wrote است.

    شکل سوم write چی میشه؟

    شکل سوم write در زبان انگلیسی written است.

    وجه وصفی حال write چی میشه؟

    وجه وصفی حال write در زبان انگلیسی writing است.

    سوم‌شخص مفرد write چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد write در زبان انگلیسی writes است.

    ارجاع به لغت write

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «write» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/write

    لغات نزدیک write

    • - writ of prohibition
    • - writable
    • - write
    • - write a song
    • - write an assignment
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.