آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Knock Out

معنی knock out

phrasal verb

بیهوش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
phrasal verb

شکست دادن، ناتوان ساختن

phrasal verb

حذف کردن، از بین بردن، رفع کردن

phrasal verb

با شتاب تکمیل کردن، با عجله انجام دادن

phrasal verb

خسته کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد knock out

  1. phrasal verb knock unconscious
    Synonyms:
    ko knock senseless lay out coldcock kayo do in hamstring

ارجاع به لغت knock out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knock out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knock-out

لغات نزدیک knock out

پیشنهاد بهبود معانی