فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Lay Out

American: ˈleɪˈaʊt British: leɪaʊt

معنی‌ها

phrasal verb C1

نمایش دادن، نشان دادن

phrasal verb

خرج کردن، مصرف کردن، صرف کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
phrasal verb

جنازه را برای دفن آماده کردن

phrasal verb

با ضربه بیهوش کردن

phrasal verb

برنامه‌ریزی کردن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lay out

  1. verb spend money
    Synonyms:
    pay spend shell out disburse expend put out put up give invest lend outlay
    Antonyms:
    save hoard
  1. verb design, plan
    Synonyms:
    plan arrange outline map chart set out display exhibit diagram spread out
    Antonyms:
    neglect

ارجاع به لغت lay out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lay out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lay out

لغات نزدیک lay out

پیشنهاد بهبود معانی