آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Put Out

American: pʊtˈaʊt British: pʊtaʊt

معنی put out

phrasal verb

اعمال کردن، به کار بردن، اجرا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
phrasal verb

ناراحت کردن، آزرده خاطر کردن

phrasal verb

منتشر کردن

phrasal verb

اخراج کردن، مرخص کردن

phrasal verb

رابطه جنسی برقرار کردن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد put out

  1. verb extinguish fire
    Antonyms:

ارجاع به لغت put out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «put out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/put out

لغات نزدیک put out

پیشنهاد بهبود معانی