گذشتهی ساده:
exasperatedشکل سوم:
exasperatedسومشخص مفرد:
exasperatesوجه وصفی حال:
exasperatingخشمگین کردن، از جا در بردن، اوقات تلخی کردن کردن، برانگیختن، بدتر کردن، تشدیدکردن، خشمگین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His laziness exasperated his teacher.
تنبلی او آموزگارش را از کوره بهدر برد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exasperate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exasperate