آیکن بنر

لیست کامل روزها، ماه‌ها و فصل‌ها به انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر معادل سپتامبر)

روز، ماه‌ و فصل انگلیسی (۱۰ شهریور تا ۸ مهر= سپتامبر)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Roil

ˌrɔɪl ˌrɔɪl

معنی roil | جمله با roil

verb - transitive verb - intransitive

آشفته کردن، مخلوط کردن، سرگردان شدن، دنبال هم دویدن، با جیغ و داد و بازی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

If you shake the bottle much, you will roil the wine.

اگر بطری را خیلی تکان بدهی، شراب را دُردآلود می‌کنی.

His activities will keep American politics roiled.

فعالیت‌های او وضع سیاسی آمریکا را متلاطم نگه خواهد داشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Don't let her roil you.

نگذار اوقاتت را تلخ کند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد roil

  1. verb to give trouble
    Synonyms:
  1. verb make turbid by stirring up the sediments of
    Synonyms:

ارجاع به لغت roil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roil

لغات نزدیک roil

پیشنهاد بهبود معانی