فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Vex

veks veks
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    vexed
  • شکل سوم:

    vexed
  • سوم‌شخص مفرد:

    vexes
  • وجه وصفی حال:

    vexing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آزردن، رنجاندن، رنجه دادن، خشمگین کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- wintery winds that were vexing the forest trees
- بادهای زمستانی که درختان جنگلی را آزار می‌دادند
- Don't vex the cat; it might scratch you.
- سربه‌سر گربه نگذار؛ ممکن است تو را چنگ بزند.
- All night he vexed his mind to remember her name.
- سراسر شب به مغز خود فشار می‌آورد تا نام او را به‌دلیل بیاورد.
- hard tasks that vex our quiet days
- کارهای دشواری که روزهای پرآرامش ما را آشفته می‌کند
- vexed with a psychological disorder
- دچار اختلال روانی
- Headache vexed her all day.
- سردرد تمام روز او را رنج داد.
- Many men have vexed this problem without reaching a solution.
- مردان بسیاری بدون دستیابی به راه‌حل، این مسأله را بارها مورد بررسی قرار دادهاند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vex

  1. verb distress, bother
    Synonyms:
    annoy bother disturb trouble upset irritate worry aggravate provoke pester harass offend displease plague torment harry rile chafe nettle irk peeve gall fret agitate exasperate depress molest infuriate embarrass perplex pique disquiet tease tick off get under one’s skin get in one’s hair put out grate on rasp ride afflict anger abrade eat be at give a hard time give a bad time hassle turn off needle
    Antonyms:
    help aid assist please soothe

ارجاع به لغت vex

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vex» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vex

لغات نزدیک vex

پیشنهاد بهبود معانی