بیآرام کردن، ناراحت کردن، آسوده نگذاشتن، آشفتن، مضطرب ساختن، بیقراری، ناآرامی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
All reports about the future of mankind are disquieting.
تمام خبرهای مربوط به آیندهی بشر نگرانکننده است.
Why should we disquiet ourselves in vain in the attempt to control our destiny.
چرا بایستی با کوشش بیهوده در راه مهارسازی سرنوشت، خود را دچار دلشوریدگی کنیم.
His disquiet could be seen in his face.
دلواپسی او از چهرهاش هویدا بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disquiet» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disquiet