گذشتهی ساده:
settledشکل سوم:
settledسومشخص مفرد:
settlesوجه وصفی حال:
settlingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آرام گرفتن
خانواده تشکیل دادن
مستقر شدن (در موقعیت جدید)
تمرکز کردن
قانع بودن، راضی بودن
مبلغ بدهی را معلوم کردن، واریز کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «settle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/settle