آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ بهمن ۱۴۰۳

    Resolve

    rɪˈzɑːlv / / rɪˈzɒːlv rɪˈzɒlv

    گذشته‌ی ساده:

    resolved

    شکل سوم:

    resolved

    سوم‌شخص مفرد:

    resolves

    وجه وصفی حال:

    resolving

    معنی resolve | جمله با resolve

    verb - transitive C1

    رفع کردن، حل کردن، برطرف کردن

    They resolved their differences.

    آنان اختلافات خود را برطرف کردند.

    The engineers worked tirelessly to resolve the technical glitch.

    مهندسان به‌طور خستگی‌ناپذیری برای رفع مشکل فنی تلاش کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The mediator helped the two parties resolve their dispute peacefully.

    میانجی به دو طرف کمک کرد تا اختلاف خود را به‌طور مسالمت‌آمیز حل کنند.

    Have you managed to resolve the problem with the software update?

    آیا موفق به رفع مشکل به‌روزرسانی نرم‌افزار شده‌اید؟

    to resolve a problem

    مسئله‌ای را حل کردن

    verb - intransitive formal

    مصمم شدن، تصمیم قطعی گرفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    Homa resolved never to go to their house again.

    هما تصمیم گرفت که دیگر هرگز به خانه‌ی آن‌ها نرود.

    the flood that resolved him to sell his house

    سیلی که او را مصمم به فروش خانه‌ی خود کرد

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to resolve to go

    تصمیم به رفتن گرفتن

    The parliament resolved that the elections be delayed.

    مجلس تصمیم قاطعی گرفت که انتخابات دیرتر انجام شود.

    the senate resolved that ...

    مجلس سنا تصویب کرد که ...

    verb - intransitive verb - transitive

    موسیقی حل کردن (انتقال نت یا آکورد از حالت ناهم‌خوانی به حالت هماهنگ)

    The composer skillfully resolved the dissonant chord, bringing a sense of peace to the melody.

    آهنگ‌ساز ماهرانه آکورد ناهماهنگ را حل کرد و حس آرامش را به ملودی آورد.

    The seventh chord was beautifully resolved by the pianist, creating a satisfying harmonic progression.

    آکورد هفتم به‌زیبایی توسط پیانیست حل شد و یک توالی هارمونیک رضایت‌بخش ایجاد کرد.

    noun uncountable formal C2

    ثبات قدم، عزم، استواری، اراده

    The enemy is testing our resolve.

    دشمن دارد اراده‌ی ما را امتحان می‌کند.

    The constant setbacks served to weaken her resolve to finish the project.

    شکست‌های مداوم، عزم او را برای به پایان رساندن پروژه تضعیف کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Despite the criticism, his resolve to pursue his dreams remained strong.

    باوجود انتقادات، استواری او برای دنبال کردن رویاهایش قوی ماند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد resolve

    1. noun decision, determination
      Synonyms:
      resolution determination conclusion purpose intention design objective project will courage firmness boldness earnestness steadfastness decidedness resoluteness willpower fixed purpose undertaking purposefulness purposiveness
      Antonyms:
      indecision question wavering
    1. verb make up one’s mind; find solution
      Synonyms:
      decide determine settle choose solve conclude fix rule agree figure intend will work out answer design propose purpose undertake deal with decree elect make a point of remain firm take a stand clear up unravel work through elucidate fathom puzzle out clinch iron out break down analyze dissect unfold break pass upon decipher untangle anatomize lick pan out dissolve unzip
      Antonyms:
      question waver wonder mull

    لغات هم‌خانواده resolve

    noun
    resolution
    verb - transitive
    resolve

    سوال‌های رایج resolve

    گذشته‌ی ساده resolve چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده resolve در زبان انگلیسی resolved است.

    شکل سوم resolve چی میشه؟

    شکل سوم resolve در زبان انگلیسی resolved است.

    وجه وصفی حال resolve چی میشه؟

    وجه وصفی حال resolve در زبان انگلیسی resolving است.

    سوم‌شخص مفرد resolve چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد resolve در زبان انگلیسی resolves است.

    ارجاع به لغت resolve

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «resolve» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resolve

    لغات نزدیک resolve

    • - resolution
    • - resolvable
    • - resolve
    • - resolved
    • - resolvent
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.