گذشتهی ساده:
proposedشکل سوم:
proposedسومشخص مفرد:
proposesوجه وصفی حال:
proposingپیشنهاد کردن، مطرح کردن
What would you propose?
چه پیشنهادی دارید؟
I proposed that another school be built.
پیشنهاد کردم که یک مدرسهی دیگر هم ساخته شود.
قصد داشتن، در نظر داشتن، نقشه داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I propose to go to Kish next week.
در نظر دارم هفتهی دیگر به کیش بروم.
How do you propose to pay for this car?
فکر میکنی پول این اتومبیل را چگونه بپردازی؟
I propose to sell my house and pay my debts.
قصد دارم که خانهام را بفروشم و بدهیهای خود را بدهم.
خواستگاری کردن، نامزد کردن
I proposed Iraj for membership in the club.
من ایرج را برای عضویت در باشگاه نامزد کردم.
He proposed to my daughter.
او از دخترم خواستگاری کرد.
طرح یا پیشنهادی را به رأی گذاشتن، طرح پیشنهاد کردن
man proposes, but god disposes
انسان خواستار است؛ ولی خداوند اعطاگر است
بهسلامتی کسی نوشیدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «propose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/propose