گذشتهی ساده:
posedشکل سوم:
posedسومشخص مفرد:
posesوجه وصفی حال:
posingشکل جمع:
posesایجاد کردن، به وجود آوردن
Shortage of capital poses numerous problems for the industry.
کمبود سرمایه مشکلات متعددی را برای صنایع ایجاد میکند.
Overpopulation poses the greatest danger to the future of mankind.
ازدیاد جمعیت بزرگترین خطر برای آیندهی بشریت است.
مطرح کردن (پرسش) (بهویژه در موقعیت رسمی مانند یک جلسه)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The reporter posed a thought-provoking question to the politician.
خبرنگار پرسش تأملبرانگیزی از این سیاستمدار مطرح کرد.
The lawyer posed a crucial question to the witness on the stand.
وکیل پرسش مهمی از شاهد حاضر در جایگاه مطرح کرد.
هنر ژست گرفتن (برای عکاسی یا نقاشی و غیره)
The bride and groom posed for a photograph.
عروس و داماد برای عکس ژست گرفتند.
The artist asked the subject to pose with a thoughtful expression.
هنرمند از سوژه خواست تا با حالتی متفکرانه ژست بگیرد.
تظاهر کردن، وانمود کردن، خود را (بهعنوان کس دیگر) جا زدن
He often poses as a successful businessman.
او اغلب تظاهر میکند که بازرگان موفقی است.
He posed as a police officer.
خود را به جای افسر پلیس جا زد.
هنر ژست (برای نقاشی و عکاسی و غیره)
The photographer captured the model's elegant poses in a series of stunning shots.
این عکاس ژستهای زیبای مدل را در مجموعهای از عکسهای خیرهکننده ثبت کرده است.
The model struck a dramatic pose for the photographer.
این مدل برای عکاس ژست دراماتیکی گرفت.
وضع، حالت، ژست (معمولاً برای تأثیرگذاری بر طرف مقابل)
Her sympathy is a mere pose.
دلسوزی او فقط ظاهری است.
The politician's pose didn't fool anyone.
ژست این سیاستمدار کسی را فریب نداد.
قرار دادن (کسی یا چیزی) (در ژست یا حالت خاصی)
He carefully posed the statue in the center of the room.
او با دقت مجسمه را در وسط اتاق قرار داد.
I posed my subject against the stunning backdrop of the sunset.
سوژهام را در پسزمینهی خیرهکنندهی غروب خورشید قرار دادم.
سرگشته کردن، گیج کردن
She posed me.
من را سرگشته کرد.
The complex mathematical equation posed him.
معادلهی پیچیدهی ریاضی او را گیج کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pose