آخرین به‌روزرسانی:

Mien

miːn miːn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

سیما، وضع، قیافه، ظاهر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

He has the mien of well-travelled men.

او رفتار آدم‌های دنیادیده را دارد.

a man of terrible mien

یک آدم بسیار بدریخت

نمونه‌جمله‌های بیشتر

dresses of fairly formal mien

جامه‌هایی با ظاهر نسبتاً رسمی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mien

  1. noun person’s presence, manner
    Synonyms:
    manner appearance air look expression aspect image style bearing demeanor act presence front address aura carriage port deportment countenance mannerism set

ارجاع به لغت mien

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mien» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mien

لغات نزدیک mien

پیشنهاد بهبود معانی