آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Miff

mɪf mɪf

معنی miff | جمله با miff

noun adverb

زودرنج، رنجش، کدورت، قهر، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

He was miffed at his wife for having lost the key.

به‌‌دلیل گم‌کردن کلید از دست زنش پکر بود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد miff

ارجاع به لغت miff

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miff» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/miff

لغات نزدیک miff

پیشنهاد بهبود معانی