آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Hurt

hɜːrt hɜːt

گذشته‌ی ساده:

hurt

شکل سوم:

hurt

سوم‌شخص مفرد:

hurts

وجه وصفی حال:

hurting

شکل جمع:

hurts

صفت تفضیلی:

more hurt

صفت عالی:

most hurt

معنی hurt | جمله با hurt

verb - transitive A2

آزردن، آسیب رساندن، اذیت کردن، جریحه دار کردن، غمگین کردن، خراب کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

She sounded a bit hurt.

مثل اینکه کمی به او برخورده بود.

His behavior hurt me deeply.

رفتار او مرا عمیقاً آزرده کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She was hurt by any kind of criticism.

هرگونه انتقاد او را آزرده می‌کرد.

It hurts to even think about it.

حتی اندیشیدن درباره‌ی آن دردآور است.

to hurt somebody's feelings

احساسات کسی را جریحه‌دار کردن

verb - intransitive

آسیب دیدن، صدمه دیدن، درد داشتن، درد آور بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Where does it hurt?

کجا (کجایت) درد می‌کند؟

It hurts here.

اینجا درد می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

My tooth hurts.

دندانم درد می‌کند.

My head is beginning to hurt.

سرم دارد درد می‌گیرد.

Divorce hurt her reputation.

طلاق به حیثیت او گزند وارد آورد.

He fell down the stairs and hurt his back.

از پله‌ها افتاد و کمرش آسیب دید.

How did you hurt your knee?

زانویت چطور آسیب دید؟

Continual bombings hurt Germany's industries.

بمباران‌های متمادی به صنایع آلمان آسیب رساند.

Strikes seriously hurt the country's economy.

اعتصابات به اقتصاد کشور آسیب شدید وارد آورد.

Two of the soldiers were badly hurt.

دو تا از سربازان سخت زخمی شده بودند.

She was hurt in a car accident.

او در تصادف ماشین مصدوم شد.

My shoes hurt.

کفش‌هایم (پاهایم را) می‌زنند.

The party was hurt politically.

حزب از نظر سیاسی صدمه خورد.

noun countable uncountable

آسیب، صدمه، آزار، ضرر، زخم، کوفتگی، چشم زخم، آزردگی، لطمه، کوفتگی، جور، ستم

People remembered all the hurts they had suffered.

مردم همه‌ی ستم‌هایی را که دیده بودند، به‌یاد آوردند.

a severe financial hurt

آسیب شدید مالی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His hurt was not serious.

زخم او وخیم نبود.

a feeling of anger and hurt

احساس خشم و آزردگی

adjective

آسیب دیده، معیوب، صدمه خورده، لطمه خورده

a sale of hurt books

حراج کتاب‌های آسیب‌دیده

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد hurt

  1. adjective physically or mentally injured
    Synonyms:
    injured damaged wounded sore pained bruised scratched cut harmed aching suffering distressed impaired battered scarred tender lacerated crushed grazed mauled mutilated contused disfigured struck stricken shook disturbed sad unhappy offended resentful piqued miffed aggrieved agonized tortured rueful indignant nicked hit burned buffeted all torn up busted up put away umbrageous warped
    Antonyms:
    healthy well healed cured comforted pleased ok remedied
  1. verb cause mental pain

لغات هم‌خانواده hurt

  • verb - transitive
    hurt

سوال‌های رایج hurt

گذشته‌ی ساده hurt چی میشه؟

گذشته‌ی ساده hurt در زبان انگلیسی hurt است.

شکل سوم hurt چی میشه؟

شکل سوم hurt در زبان انگلیسی hurt است.

شکل جمع hurt چی میشه؟

شکل جمع hurt در زبان انگلیسی hurts است.

وجه وصفی حال hurt چی میشه؟

وجه وصفی حال hurt در زبان انگلیسی hurting است.

سوم‌شخص مفرد hurt چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد hurt در زبان انگلیسی hurts است.

صفت تفضیلی hurt چی میشه؟

صفت تفضیلی hurt در زبان انگلیسی more hurt است.

صفت عالی hurt چی میشه؟

صفت عالی hurt در زبان انگلیسی most hurt است.

ارجاع به لغت hurt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hurt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hurt

لغات نزدیک hurt

پیشنهاد بهبود معانی