گذشتهی ساده:
healedشکل سوم:
healedسومشخص مفرد:
heals(زخم و آسیب جسمی یا روحی) درمان، التیام، بهبود، شفا، ترمیم، تسکین
This herb has been used in healing for centuries.
سدههاست که از این گیاه در درمان استفاده میشود.
His tomb is believed to be a place for healing sick children.
اعتقاد بر این است که آرامگاه او مکانی برای شفای کودکان بیمار است.
درمانی، شفابخش، علاجبخش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Garlic has been known for its healing properties for more than 5,000 years.
بیش از ۵۰۰۰ سال است که سیر به خواص درمانی خود معروف است.
Amber was thought to have healing powers.
تصور میشد که کهربا دارای قدرت شفابخشی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «healing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/healing