با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Remedial

rɪˈmiːdiəl rɪˈmiːdiəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more remedial
  • صفت عالی:

    most remedial

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    گزیری، علاجی، چاره ساز، شفابخش، مفید، درمانی
    • - remedial surgery
    • - جراحی ترمیمی
    • - remedial legislation
    • - قانونگذاری بازساختی
    • - the remedial measures taken by this medical group
    • - اقدامات درمانی این گروه پزشکی
    • - remedial reading
    • - آموزش جبرانی مهارت‌های خواندن، بازآموزی قرائت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد remedial

  1. adjective healing, restorative
    Synonyms: alleviative, antidotal, antiseptic, corrective, curative, curing, healthful, health-giving, invigorating, medicating, medicinal, purifying, recuperative, reformative, remedying, repairing, restitutive, sanative, sanatory, solving, soothing, therapeutic, tonic, treating, vulnerary, wholesome
    Antonyms: damaging, harmful, hurtful, injurious

ارجاع به لغت remedial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remedial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/remedial

لغات نزدیک remedial

پیشنهاد بهبود معانی