فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tonic

ˈtɑːnɪk ˈtɒnɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tonics

توضیحات

همچنین می‌توان از quinine water به‌ جای tonic استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun adjective
    نیروبخش، مقوی، صدایی، آهنگی
    • - The tonic air of Towchal increased my appetite.
    • - هوای فرح‌بخش توچال اشتهای مرا زیاد کرد.
    • - Seeing Mehri at that moment was a tonic for me.
    • - دیدن مهری در آن لحظه برایم نیروبخش بود.
    • - Ginseng is an oriental tonic.
    • - جینسنگ یک داروی مقوی خاور دور است.
    • - a heart tonic
    • - داروی مقوی قلب
    • - Chinese is a tonic language.
    • - چینی یک زبان نواختی است.
    • - gin and tonic
    • - جین و آب گازدار
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tonic

  1. noun restorative drink, medicine
    Synonyms: analeptic, boost, bracer, conditioner, cordial, drug, fillip, invigorator, livener, pick-me-up, pickup, refresher, restorative, roborant, shot in the arm, stimulant, strengthener

ارجاع به لغت tonic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tonic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tonic

لغات نزدیک tonic

پیشنهاد بهبود معانی