قلبی، صمیمی، مقوی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He greeted us with a cordial tone.
با لحنی دوستانه به ما خوشامد گفت.
Akbar shook my hand cordially.
اکبر صمیمانه دست مرا فشرد.
to have a cordial dislike for something
از ته دل از چیزی بیزار بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cordial» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cordial