صفت تفضیلی:
politerصفت عالی:
politestمودب، باادب، بانزاکت، باتربیت، مبادی آداب
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She taught her children to be kind and polite.
او به فرزندانش یاد داد که مهربان و باتربیت باشند.
Foreign languages were parts of a polite schooling.
زبانهای خارجی بخشی از تحصیلات تربیتی را تشکیل میداد.
You must be polite toward grown-ups.
باید نسبت به بزرگترها مؤدب باشی.
a polite boy
پسری باادب
a polite answer
پاسخ مؤدبانه
It is not polite to speak with one's mouth full.
حرف زدن با دهان پر مؤدبانه نیست.
He received us politely.
مؤدبانه ما را پذیرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «polite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/polite