فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Civil

ˈsɪvl ˈsɪvl

صفت تفضیلی:

more civil

صفت عالی:

most civil

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

غیرنظامی، مدنی

civil war

جنگ داخلی (بین شهروندان کشور)

The criminals were deprived of their civil rights.

مجرمان از حقوق مدنی خود محروم شدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

civil rights

حقوق مدنی

civil service

کارمندی دولت، خدمت در بخش‌های غیرنظامی دولت

The enemy planes attacked both the civil and military installations.

هواپیماهای دشمن هم به تأسیسات کشوری و هم لشکری، حمله کردند.

a civil airliner

هواپیمای کشوری

adjective

با تربیت، با نزاکت، مودب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
adjective

(جنگ) داخلی

adjective

(مهندسی) عمران

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد civil

  1. adjective civic, community
    Synonyms:
    public national political governmental municipal local domestic home civilian interior
  1. adjective obliging, kind
    Synonyms:
    polite kind courteous gracious affable mannerly accommodating complaisant cordial obliging refined urbane civilized diplomatic genteel well-mannered polished suave courtly well-bred politic formal
    Antonyms:
    rude impolite unkind ill-mannered

Collocations

civil divorce

طلاق محضری که به تأیید مراجع کلیسایی نرسیده باشد

ارجاع به لغت civil

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «civil» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/civil

لغات نزدیک civil

پیشنهاد بهبود معانی