فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Political

pəˈlɪtɪkl pəˈlɪtɪkl

صفت تفضیلی:

more political

صفت عالی:

most political

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1

سیاسی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

political sovereignty

حاکمیت سیاسی

the political recognition of a new nation

به رسمیت‌شناسی سیاسی یک کشور جدید

نمونه‌جمله‌های بیشتر

political activity

فعالیت سیاسی

political parties

احزاب سیاسی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد political

  1. adjective governmental
    Synonyms:
    official civic constitutional legislative bureaucratic economical

Collocations

political asylum

پناهندگی سیاسی (حمایت دولتی خارجی از افرادی که به‌دلیل مسائل سیاسی کشور خود را ترک کرده‌اند)

political geography

جغرافیای سیاسی

political prisoner

زندانی سیاسی

لغات هم‌خانواده political

ارجاع به لغت political

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «political» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/political

لغات نزدیک political

پیشنهاد بهبود معانی