فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Politic

ˈpɑːlətɪk ˈpɒlətɪk

صفت تفضیلی:

more politic

صفت عالی:

most politic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

دیپلماسی، آراسته، مهذب، با سیاست، سیاس، سیاسی، نماینده سیاسی، زندانی سیاسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

It is neither polite nor politic to get into other people's quarrels.

دخالت در دعوای دیگران نه ادب است نه عقل.

as long as it was politic to profess loyalty

تا زمانی که ادعا به وفاداری به صلاح بود

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an intelligent and politic statesman

یک دولتمرد باهوش و باتدبیر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد politic

  1. adjective wise, tactful
    Synonyms:
    sensible advisable tactical prudent judicious discreet shrewd canny diplomatic sagacious expedient smooth delicate perspicacious adroit urbane cool sharp in one’s best interests on the lookout tuned in
    Antonyms:
    unwise impolitic tactless indiscreet injudicious

لغات هم‌خانواده politic

ارجاع به لغت politic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «politic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/politic

لغات نزدیک politic

پیشنهاد بهبود معانی