صفت تفضیلی:
more adroitصفت عالی:
most adroitزرنگ، زبردست، زیرک، ماهر، چابک، چالاک، تردست، چیرهدست
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Mahmood was adroit at flattering others.
محمود در تملقگویی از دیگران مهارت داشت.
his adroitness in solving problems
زبردستی او در حل مسائل
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adroit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adroit