امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Slick

slɪk slɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adjective
سطح صاف، سطح صیقلی، لیز، ساده، مطلق، ماهر، صاف، نرم، یک دست، نرم و صاف کردن، یکدست کردن، جذاب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- With a flat spoon, he slicked up the surface of the dough.
- با یک قاشق پهن سطح خمیر را صاف کرد.
- They spent a lot of money slicking up that old house.
- پول زیادی خرج نوسازی آن خانه‌ی قدیمی کردند.
- Dressed as if they were slicked up for a wedding.
- طوری شیک لباس پوشیده بودند که گویی می‌خواستند عروسی بروند.
- the slick surface of your dining table
- سطح صاف و براق میز ناهارخوری شما
- All roads are now slick with ice.
- اکنون یخ همه‌ی جاده‌ها را لیز کرده است.
- a slick alibi
- بهانه‌ی حیله‌آمیز
- a slick man of weak principles
- مردی حیله‌گر که به اخلاقیات پایبند نیست
- a slick style of writing
- سبک نگارش روان و بی‌محتوا
- Oil slicks could be seen all over the Persian Gulf.
- در سرتاسر خلیج فارس لکه‌های نفت دیده می‌شد.
- My car skidded on the slick road.
- اتومبیلم در جاده‌ی لیز سر خورد.
- Her picture appeared in many slicks.
- عکس او در چندین مجله‌ی پر‌زرق‌وبرق ظاهر شد.
- slick technical perfection
- تعالی فنی ماهرانه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد slick

  1. adjective smooth, polished
    Synonyms:
    glossy greasy icy lubricious oily oleaginous shiny sleek sleeky slippery slithery soapy
    Antonyms:
    coarse rough unpolished
  1. adjective smart, clever
    Synonyms:
    adroit cagey canny deft dextrous foxy glib knowing meretricious plausible professional quick sharp shrewd skillful sly smooth smooth-spoken sophisticated specious streetwise unctuous urbane wise
    Antonyms:
    amateurish clumsy stupid unclever unintelligent

ارجاع به لغت slick

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/slick

لغات نزدیک slick

پیشنهاد بهبود معانی