Soapy

ˈsoʊpi ˈsəʊpi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
صابونی، صابون‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد soapy

  1. adjective Unpleasantly and excessively suave or ingratiating in manner or speech
    Synonyms: sudsy, lathery, oleaginous, buttery, foamy, fulsome, oily, smarmy, unctuous
  2. adjective Resembling or having the qualities of soap
    Synonyms: saponaceous

ارجاع به لغت soapy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «soapy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/soapy

لغات نزدیک soapy

پیشنهاد بهبود معانی