آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Oily

ˈɔɪli ˈɔɪli

صفت تفضیلی:

oilier

صفت عالی:

oiliest

معنی oily | جمله با oily

adjective

چرب، روغنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

an oily substance

ماده‌ی روغن‌گونه

This soup is too oily.

این سوپ خیلی چرب است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Her skin is oily.

پوست او چرب است.

Don't touch the walls with your oily fingers!

با انگشتان روغنی به دیوارها دست نزن!

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد oily

  1. adjective fatty, greasy
    Antonyms:
    dry

سوال‌های رایج oily

صفت تفضیلی oily چی میشه؟

صفت تفضیلی oily در زبان انگلیسی oilier است.

صفت عالی oily چی میشه؟

صفت عالی oily در زبان انگلیسی oiliest است.

ارجاع به لغت oily

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «oily» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oily

لغات نزدیک oily

پیشنهاد بهبود معانی