فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Gushing

ˈɡʌʃɪŋ ˈɡʌʃɪŋ

گذشته‌ی ساده:

gushed

شکل سوم:

gushed

سوم‌شخص مفرد:

gushes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(نوشتار یا سخنرانی) پرشور، احساساتی، پر احساس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He delivered a gushing speech.

او سخنرانی پر احساس ایراد کرد.

gushing praise

تعریف و تمجید پرشور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد gushing

  1. adjective flowing
    Synonyms:
    pouring out emitting spouting
  1. adjective sentimental
    Synonyms:
    enthusiastic mushy effusive blubbery

ارجاع به لغت gushing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gushing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gushing

لغات نزدیک gushing

پیشنهاد بهبود معانی