Amorphous

əˈmɔːrfəs əˈmɔːfəs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more amorphous
  • صفت عالی:

    most amorphous

معنی و نمونه‌جمله

adjective
بی‌شکل، بی‌نظم، بدون تقسیم‌بندی، غیر‌متبلور، غیرشفاف، (زیست‌شناسی) دارای ساختمان غیر‌مشخص

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- amorphous clouds
- ابرهای ناریخت
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد amorphous

  1. adjective without definite shape, character
    Synonyms: baggy, blobby, characterless, formless, inchoate, indeterminate, irregular, nebulous, nondescript, shapeless, unformed, unshaped, unstructured, vague
    Antonyms: definite, distinct, distinctive, shaped, shapely

ارجاع به لغت amorphous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «amorphous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amorphous

لغات نزدیک amorphous

پیشنهاد بهبود معانی