امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Amorous

    ˈæmərəs ˈæmərəs
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more amorous

    • صفت عالی:

      most amorous

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    عاشق، شیفته، عاشقانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Tirdad was an amorous youth.
    - تیرداد جوانی عاشق‌پیشه بود.
    - amorous of intrigue and backbiting
    - عاشق دسیسه و غیبت کردن از دیگران
    - amorous look
    - نگاه عاشقانه
    - amorous poems
    - اشعار عاشقانه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد amorous

    1. adjective loving, affectionate
      Synonyms:
      loving affectionate fond attached enamored in love romantic passionate ardent tender infatuated doting amatory amative lovesick lustful horny hot sexy turned on impassioned loveydovey sweet on sweet for have a crush on girl crazy boy crazy aphrodisiac hot and heavy
      Antonyms:
      indifferent unfriendly cold cool hateful frigid

    ارجاع به لغت amorous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «amorous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amorous

    لغات نزدیک amorous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دوفتیله ای دوقطعه ساز دولتمرد با نفوذ دون روال دون شمردن کسی دون پندارانه دونویسه دوکپهای دوگنجایشی دو آسه ای دچار اعتصاب دچار جنون آتش افروزی دچار روان تکان کردن دچار ضلالت شدن دچار غفلت دچارصفرا دچار تورم دچار دلهره دچار روان شیدایی دژ روان کردن روحیه