امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Sexy

ˈseksi ˈseksi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    sexier
  • صفت عالی:

    sexiest

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
سکسی، شهوت‌انگیز، تحریک‌کننده (جنسی)، شهوانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- sexy dance
- رقص سکسی
- The seductive scent of her perfume combined with her sexy smile made it impossible for him to resist her charms.
- رایحه‌ی فریبنده‌ی عطر او همراه با لبخند شهوت‌انگیزش، مقاومت در برابر زیبایی‌های او را برایش غیرممکن می‌ساخت.
adjective informal
جذاب
- The custom animated QR codes in this update make QRs sexy.
- کیوآر کدهای متحرک سفارشی در این به‌روزرسانی کیوآرها را جذاب می‌کند.
- The new sports car had a sleek and sexy design that made it stand out on the road.
- این خودروی اسپرت جدید طراحی شیک و جذابی داشت که آن را در جاده‌ها برجسته می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sexy

  1. adjective being erotically attractive to another
    Synonyms:
    arousing come-hither cuddly flirtatious hot inviting kissable libidinous mature provocative provoking racy risqué seductive sensual sensuous slinky spicy steamy suggestive titillating voluptuous
    Antonyms:
    disgusting unattractive unsexy

لغات هم‌خانواده sexy

  • verb - transitive
    sex

ارجاع به لغت sexy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sexy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sexy

لغات نزدیک sexy

پیشنهاد بهبود معانی