با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Sensuous

    ˈsenʃuəs ˈsenʃuəs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    وابسته به حواس یا احساسات، مبنی‌بر لذات جسمانی، پیرو محسوسات و لذات نفسانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - soft, sensuous music
    - موسیقی آرام و پراحساسات
    - the sensuous feeling of the sun's rays on my skin
    - احساس لذت‌بخش پرتو خورشید بر پوستم
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sensuous

    1. adjective gratifying to senses
      Synonyms: carnal, epicurean, exciting, fleshly, fleshy, hedonistic, luscious, lush, luxurious, passionate, physical, pleasurable, pleasure-loving, pleasure-seeking, primrose, rich, self-indulgent, sensory, sensual, sensualistic, sumptuous, sybaritic, voluptuous
      Antonyms: despicable, distasteful

    ارجاع به لغت sensuous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sensuous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sensuous

    لغات نزدیک sensuous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی