آخرین به‌روزرسانی:

بمب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bomb /

bomb

ماده‌ی منفجره و جنگ‌افزار

سلاح‌های بازدارنده مانند بمب اتمی و موشک

deterrents such as the atomic bomb and rockets

بمب آتش‌زا

napalm bomb, incendiary bomb

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بمب اتمی

atomic bomb, nuclear bomb, A-bomb

بمب انداختن

to throw bombs, to bomb

بمب پلاستیکی

plastic bomb

بمب خوشه‌ای

cluster bomb

بمب دستی

hand-bomb

بمب ساعتی

time bomb

بمب شیمیایی

chemical bomb

بمب ناپالم، بمب آتش‌زا

napalm bomb

بمب نامه‌ای، بمب داخل پاکت یا بسته‌ی پستی

letter bomb

بمب نوترونی

neutron bomb

بمب هدف‌یاب، بمب هوشمند

smart bomb

بمب هیدروژنی

hydrogen bomb, H-bomb, fusion bomb

charge

جنگ افزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بمب

  1. مترادف:
    مواد منفجره

ارجاع به لغت بمب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بمب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بمب

لغات نزدیک بمب

پیشنهاد بهبود معانی