شکل جمع:
refugesپناه، پناهگاه، ملجأ، پناهندگی، تحصن، پناه دادن، پناه بردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to give refuge
پناه دادن
to seek refuge
پناه بردن
God is my protector and refuge, whom should I fear!
خداوند پشت و پناه من است؛ از که بترسم!
It was raining; therefore, we found refuge in a cave.
باران میآمد، بنابراین به غاری پناه بردیم.
(S.Johnson) patriotism is the last refuge of a scoundrel.
میهنپرستی آخرین دستاویز آدمهای رذل است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «refuge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refuge