فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Refuge

ˈrefjuːdʒ ˈrefjuːdʒ

شکل جمع:

refuges

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb C2

پناه، پناهگاه، ملجأ، پناهندگی، تحصن، پناه دادن، پناه بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

to give refuge

پناه دادن

to seek refuge

پناه بردن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

God is my protector and refuge, whom should I fear!

خداوند پشت و پناه من است؛ از که بترسم!

It was raining; therefore, we found refuge in a cave.

باران می‌آمد، بنابراین به غاری پناه بردیم.

(S.Johnson) patriotism is the last refuge of a scoundrel.

میهن‌پرستی آخرین دستاویز آدم‌های رذل است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد refuge

  1. noun place to hide, have privacy
    Synonyms:
    hiding place haven shelter retreat harbor hideout sanctuary asylum den port anchorage cover protection security stronghold hideaway fortress preserve shield covert home resource resort expedient recourse way out escape outlet opening hole makeshift stopgap immunity ambush exit harborage safe place ivory tower

ارجاع به لغت refuge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «refuge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/refuge

لغات نزدیک refuge

پیشنهاد بهبود معانی