گذشتهی ساده:
escapedشکل سوم:
escapedسومشخص مفرد:
escapesوجه وصفی حال:
escapingشکل جمع:
escapesرستن، گریختن، در رفتن، فرار کردن، رهایی جستن، خلاصی جستن، نجات یافتن، جان به در بردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The prisoner escaped from jail.
زندانی از زندان گریخت.
The bird escaped from the cage.
مرغ از قفس پرید.
He was eager to escape from the noise and traffic of the city.
مشتاق بود که از سروصدای شهر رهایی یابد.
Her two sisters were injured but she escaped.
دو خواهرش زخمی شدند؛ ولی او جان سالم به در برد.
She escaped certain death.
او از مرگ حتمی جست.
Her name escapes me.
اسمش یادم نمیآید.
A scream escaped from her lips.
شیونی از میان لبانش خارج شد.
The smoke escapes through the chimney.
دود از دودکش به خارج میرود.
The broken window lets a lot of heat escape.
شیشهی شکستهی پنجره حرارت زیادی را به خارج انتقال میدهد.
The infection was so widespread that few escaped.
بیماری عفونی آنقدر گسترده شده بود که فقط عدهی معدودی دچار آن نشدند.
The gas escaping from the pipe burst into flames.
گازی که از لوله درز کرده بود، مشتعل شد.
Tighten the screw so that no gasoline can escape.
پیچ را سفت کن تا بنزین خارج نشود.
از دید کسی پنهان ماندن، از توجه کسی دور ماندن، از نظر کسی مخفی ماندن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They sat behind a column to escape notice.
آنان پشت ستون نشستند که کسی متوجهشان نشود.
No error escapes the attention of the Fast Dictionary’s editor.
هیچ اشتباهی از توجه ویراستار فست دیکشنری دور نمیماند.
The image escaped her memory.
آن تصویر از خاطرهاش محو شد.
She escaped criticism.
او مورد انتقاد قرار نگرفت.
کامپیوتر با کلید اسکیپ خارج شدن، بازگشتن با کلید اسکیپ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
You can escape from the game by pressing the Escape key.
میتوانید با استفاده از کلید اسکیپ از بازی خارج شوید.
Press Escape to cancel the process.
برای لغو فرآیند، کلید اسکیپ را فشار دهید.
کامپیوتر اسکیپ کردن، گریز کردن (استفاده از نماد اسکیپ برای تغییر تفسیر کاراکتر)
Escaping characters is necessary to prevent syntax errors.
اسکیپ کردن کاراکترها برای جلوگیری از خطاهای سینتکس ضروری است.
To include a quotation mark inside a string, you need to escape it.
برای قرار دادن علامت نقل قول داخل رشته، باید آن را گریز دهید.
گریز، فرار، رهایی، خلاصی، نجات
The prisoner plotted his escape carefully.
زندانی با دقت فرار خود را برنامهریزی کرد.
Without the guide, their chances of escape from the dense jungle were almost zero.
بدون راهنما، شانس نجات آنها از جنگل انبوه تقریباً صفر بود.
An escape from a mental hospital
فرار از بیمارستان روانی
an escape from the earth's gravitational pull
رهایی از کشش جاذبهی کرهی زمین
escape from responsibility
گریز از مسئولیت
نشت، درز، تراوش، خروج، فرار
the gas gets out through a small escape.
گاز از دهانهی کوچکی خارج میشود.
The scientists worked quickly to control the escape of radioactive particles.
دانشمندان با سرعت برای مهار فرار ذرات رادیواکتیو اقدام کردند.
دلخوشی، تفریح، تفرج، رهایی، فرار
The movies are her escape.
تفریح او سینما است.
Meditation offered a deep sense of escape and peace for the participants.
مدیتیشن حس عمیقی از رهایی و آرامش برای شرکتکنندگان به همراه داشت.
تعطیلات
For a perfect escape, they chose a luxury resort in the Caribbean.
برای تعطیلاتی عالی، آنها استراحتگاهی لوکس در کارائیب انتخاب کردند.
A quiet cabin in the mountains can be the ideal escape.
کلبهای آرام در کوهستان میتواند ایدهآلترین تعطیلات باشد.
کامپیوتر کلید اسکیپ
To close the window quickly, just press Escape.
برای بستن سریع پنجره، فقط کلید اسکیپ را فشار دهید.
When you're stuck in a program, pressing the Escape key often interrupts the process.
وقتی در برنامه گیر کردهاید، فشار دادن کلید اسکیپ معمولاً فرآیند را قطع میکند.
گریز، فرار، رهایی
The company inserted an escape clause into the contract to avoid future liability.
شرکت بند فراری را در قرارداد گنجاند تا از مسئولیتهای آینده جلوگیری کند.
They were looking for an escape route from their financial commitments.
آنها بهدنبال راه گریزی از تعهدات مالی خود بودند.
an escape clause
شرط گریز (در قرارداد)
an escape hatch
دریچهی خروج
go out (or escape) with a hiss
هیسهیسکنان (یا با صدای فس) از چیزی خارج شدن (مثل باد از بادکنک سوراخ)
اصلاً صدمه نخوردن، بیآسیب جانبهدربردن
فرار از فقر
فرار کردن
گریز از مجازات
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «escape» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/escape