امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Abdication

ˌæbdɪˈkeɪʃn ˌæbdɪˈkeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    abdications

معنی

noun
استعفا، کناره‌گیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abdication

  1. noun A giving up of a possession, claim, or right
    Synonyms:
    stepping down abandonment demission quitclaim relinquishment renunciation resignation surrender waiver retiral

ارجاع به لغت abdication

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abdication» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/abdication

لغات نزدیک abdication

پیشنهاد بهبود معانی