لحاف، روتختی
They bought a luxurious quilt decorated with golden threads for their new bedroom.
آنها لحاف مجللی با تزئینات نخ طلایی برای اتاق خواب جدیدشان خریدند.
She sewed a beautiful quilt filled with colorful patterns for her daughter's bed.
او روتختیای زیبا با نقشهای رنگارنگ برای تخت دخترش دوخت.
لحافدوزی کردن، طرح دوختن، دوختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artisan quilted two pieces of silk together with golden threads.
هنرمند دو قطعه ابریشم را با نخهای طلایی به هم دوخت.
She spent hours quilting intricate floral patterns onto the fabric.
او ساعتها صرف دوختن طرحهای گلدار پیچیده روی پارچه کرد.
to quilt a potholder
دستگیره را آجیده (لحافدوزی) کردن
a quilted winter coat
پالتو لحافدوزیشدهی زمستانی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quilt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quilt