فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Comforter

ˈkʌmfətə ˈkʌmfətə

شکل جمع:

comforters

توضیحات:

در معنای اول در انگلیسی بریتانیایی به‌جای comforter از eiderdown استفاده می‌شود.

در معنای سوم همچنین می‌توان از Holy Spirit به‌جای Comforter استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی لحاف (نوعی پوشش نرم و بزرگ که معمولاً با پر یا مواد مصنوعی پر شده و برای استفاده بر روی تخت‌خواب کاربرد دارد)

I accidentally spilled coffee on the comforter, and now I need to clean it.

به‌طور اتفاقی روی لحاف قهوه ریختم و حالا باید تمیزش کنم.

The comforter was so soft that I fell asleep immediately after lying down.

لحاف به‌قدری نرم بود که بلافاصله پس‌از دراز کشیدن خوابم برد.

noun countable

(فرد) تسلی‌دهنده، دل‌گرم‌کننده، آرام‌بخش (فردی که به دیگران آرامش و دل‌گرمی می‌دهد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

She was a great comforter to her friends during tough times.

در دوران سخت، او تسلی‌دهنده‌ی بزرگی برای دوستانش بود.

The psychotherapist acted as a comforter, reassuring her client that her feelings were valid.

روان‌درمانگر به‌عنوان فردی دل‌گرم‌کننده عمل کرد و به مراجعش اطمینان داد که احساساتش معتبر است.

noun singular

(Comforter) روح‌القدس (سومین اقنوم از تثلیث مقدس در الهیات مسیحی، که به‌عنوان نیروی الهی، هدایتگر، الهام‌بخش و تسلی‌دهنده‌ی مؤمنان شناخته می‌شود)

Some people pray for the Comforter to fill their hearts with wisdom.

برخی افراد دعا می‌کنند که روح‌القدس دل‌هایشان را سرشار از حکمت کند.

Many Christians believe that the Comforter guides them in times of trouble.

بسیاری از مسیحیان باور دارند که روح‌القدس در مواقع سختی آن‌ها را راهنمایی می‌کند.

noun countable

پوشاک شال‌گردن بافتنی (شال‌گردن بلند و باریکی که معمولاً بافته‌شده است)

She wrapped a comforter around her neck.

او شال‌گردن بافتنی بلندی را به دور گردنش پیچید.

I love the comforter she has gifted me.

عاشق شال‌گردن بافتنی‌ای هستم که او به من هدیه داده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comforter

  1. noun a quilted bed covering
    Synonyms:
    bedspread quilt coverlet duvet
  1. noun a person or thing that comforts
    Synonyms:
    friend sympathizer consoler pacifier

Collocations

the comforter

(انجیل) روح‌القدس

لغات هم‌خانواده comforter

ارجاع به لغت comforter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comforter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comforter

لغات نزدیک comforter

پیشنهاد بهبود معانی