آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۶ تیر ۱۴۰۴

    Friend

    frend frend

    شکل جمع:

    friends

    معنی friend | جمله با friend

    noun countable A1

    دوست، رفیق، یار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    Books are his best friends.

    کتاب‌ها بهترین دوستان او هستند.

    He is my closest friend and has been by my side for years.

    او صمیمی‌ترین دوست من است و سال‌ها در کنارم بوده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They became friends during summer camp.

    آن‌ها در اردوی تابستانی با هم دوست شدند.

    True friends are hard to find, but worth the effort.

    یافتن دوستان واقعی سخت است، اما ارزش تلاش کردن را دارد.

    A bosom friend is someone who always has your back.

    دوست صمیمی کسی است که همیشه هوایت را دارد.

    She has always been a loyal friend through thick and thin.

    او در همه‌ی لحظات خوب و بد زندگی دوست وفاداری بوده است.

    noun countable

    حامی (کسی که به سازمان‌های هنری یا مؤسسات خیریه پول می‌دهد تا از آن‌ها حمایت کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    As a friend of the arts and artists, he frequently attends gallery openings.

    به‌عنوان حامی هنر و هنرمندان، او اغلب در افتتاحیه‌ی گالری‌ها شرکت می‌کند.

    Each friend of the theater received exclusive invitations to the opening night.

    هریک از حامیان تئاتر برای شب افتتاحیه دعوت‌نامه‌های اختصاصی دریافت کردند.

    verb - transitive informal

    (در شبکه‌های اجتماعی) درخواست دوستی فرستادن، به دوستی دعوت کردن

    I’ll friend you if you send me your username.

    اگر نام کاربری خود را برایم ارسال کنی، برایت درخواست دوستی خواهم فرستاد.

    He quickly friended his coworkers after joining the site.

    او پس از عضویت در سایت، به‌سرعت برای همکارانش درخواست دوستی ارسال کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد friend

    1. noun confidant, companion
      Synonyms:
      companion associate partner mate buddy pal comrade colleague cohort intimate crony chum sidekick acquaintance ally compatriot bosom buddy roommate classmate playmate consort familiar soul mate alter ego cousin spare well-wisher
      Antonyms:
      enemy foe
    1. noun benefactor
      Synonyms:
      supporter backer patron advocate ally associate well-wisher adherent partisan accomplice
      Antonyms:
      opponent detractor

    Collocations

    make (or be)friends (with)

    دوست شدن با، دوستی کردن با

    friend or foe

    دوست یا دشمن

    Idioms

    a friend in need, a friend indeed

    دوست آن باشد که گیرد دست دوست، در پریشان‌حالی و درماندگی.

    friend or foe

    دوست یا دشمن

    لغات هم‌خانواده friend

    • noun
      friend, friendliness, friendship, friendly
    • adjective
      friendly, friendless
    • verb - transitive
      befriend

    سوال‌های رایج friend

    معنی friend به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «friend» در زبان فارسی به «دوست» ترجمه می‌شود.

    دوستی یکی از پایه‌های مهم زندگی اجتماعی انسان‌هاست که نقش بسزایی در سلامت روان و کیفیت زندگی ایفا می‌کند. دوست به کسی گفته می‌شود که علاوه بر آشنایی، رابطه‌ای مبتنی بر محبت، اعتماد و حمایت متقابل میان افراد برقرار می‌سازد. داشتن دوست به افراد این امکان را می‌دهد که احساس تنهایی کاهش یابد و در مواقع سختی و چالش‌ها پشتیبانی عاطفی دریافت کنند. بنابراین، دوست واقعی فراتر از صرف آشنایی سطحی است و پیوندی عمیق‌تر و صمیمانه‌تر ایجاد می‌کند.

    دوستی علاوه بر اثرات روانی، می‌تواند بر رشد شخصیتی و اجتماعی فرد نیز تأثیرگذار باشد. دوستان معمولاً با به اشتراک گذاشتن تجربیات، دانش و دیدگاه‌های مختلف، به توسعه افق فکری یکدیگر کمک می‌کنند و به افراد انگیزه می‌دهند تا بهتر و موفق‌تر عمل کنند. در این مسیر، دوستی‌ها می‌توانند فضایی برای یادگیری مهارت‌های اجتماعی مثل همدلی، احترام متقابل و حل اختلافات فراهم آورند که در زندگی روزمره و روابط دیگر نیز کارآمد هستند.

    در سطح فرهنگی و اجتماعی، مفهوم دوست ممکن است تفاوت‌هایی داشته باشد، اما اصول اصلی آن یعنی اعتماد، صداقت و حمایت، تقریباً در تمامی جوامع انسانی مشترک است. همچنین، دوست می‌تواند در قالب‌های مختلفی مثل دوست دوران کودکی، دوست کاری، دوست مجازی یا دوست خانوادگی وجود داشته باشد که هر کدام ویژگی‌ها و نقش‌های خاص خود را دارند. این تنوع، پیچیدگی و غنای رابطه دوستی را نشان می‌دهد.

    در دنیای امروز و با گسترش فناوری‌های ارتباطی، مفهوم دوست نیز تغییراتی یافته است. شبکه‌های اجتماعی و ارتباطات آنلاین امکان برقراری ارتباط با افراد جدید و حفظ دوستی‌ها را آسان‌تر کرده‌اند، اما گاهی این روابط ممکن است سطحی‌تر شده و از کیفیت دوستی‌های سنتی کاسته شود. با این حال، بسیاری تلاش می‌کنند که این ابزارها را به گونه‌ای به کار برند که دوستان واقعی و قابل اعتماد را حفظ کرده و توسعه دهند.

    دوست واقعی به‌عنوان یک سرمایه عاطفی ارزشمند در زندگی هر فرد شناخته می‌شود که می‌تواند در شادی‌ها و غم‌ها همراه و پشتیبان باشد. مراقبت و حفظ این روابط نیازمند صداقت، احترام، وقت گذاشتن و گوش دادن است. دوستی‌ها، هنگامی که به درستی نگهداری شوند، منبعی از شادی، آرامش و حس تعلق به جامعه به شمار می‌آیند که زندگی را معنادارتر می‌کنند.

    شکل جمع friend چی میشه؟

    شکل جمع friend در زبان انگلیسی friends است.

    ارجاع به لغت friend

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «friend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/friend

    لغات نزدیک friend

    • - frieda
    • - friedcake
    • - friend
    • - friend at court
    • - friend for life
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.