آخرین به‌روزرسانی:

Chum

tʃʌm tʃʌm

شکل جمع:

chums

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

هم اطاق، دوست، صمیمی، رفیق بودن، با هم زندگی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Morteza Anwari is one of my old chums.

مرتضی انواری یکی از دوستان نزدیک و قدیمی من است.

He used to chum up with athletes.

او با ورزشکارها خیلی گرم می‌گرفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد chum

  1. noun friend
    Synonyms:
    buddy pal friend mate companion associate comrade bro crony playmate sis co-mate
    Antonyms:
    enemy

ارجاع به لغت chum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «chum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chum

لغات نزدیک chum

پیشنهاد بهبود معانی