شکل جمع:
chumsهم اطاق، دوست، صمیمی، رفیق بودن، با هم زندگی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Morteza Anwari is one of my old chums.
مرتضی انواری یکی از دوستان نزدیک و قدیمی من است.
He used to chum up with athletes.
او با ورزشکارها خیلی گرم میگرفت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «chum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/chum